اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [اِ ] (اِخ ) ابن علی . نجاشی گوید: اسماعیل بن علی و اسماعیل بن ابی عبداﷲ کتابی در خطب جمع کرده اند و محمدبن عیسی اشعری آنرا از ایشان روایت کند. رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 129 و 140 و الذریعة ج 7 ص 184 شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۶ ثانیه
اسماعیل آباد یافت آباد. [ اِ دِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، در 10000 گزی شمال باختر شهرری و 2000 گزی راه رباط کریم . ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
اسماعیل آباد حاجی معین . [ اِ دِ م ُ ](اِخ ) دهی جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، در6000 گزی جنوب شهر ری و 3000 گزی خاور شوسه ٔ تهران ...