اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسماعیل

نویسه گردانی: ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن احمدبن حسین بن ابراهیم شواء، کوفی الاصل حلبی المولد و المنشاء و المدفن . وی پدر ابوالمحاسن یوسف بن اسماعیل بن علی ملقب بشهاب الدین از مشاهیر ادبا و فضلاست . رجوع به تاریخ حلب ج 4 ص 397 و ریحانة الادب ج 2 ص 352 شود. در کشف الظنون آمده : او راست : قصیدة فیما یقال بالیاءوالواو. مؤلف تاریخ حلب (ج 4 ص 400) گوید: در کتاب کشف قصیده ای آمده است به قافیه ٔ یاء و واو بنام ادیب ابی المحاسن اسماعیل ، و صواب یوسف بن اسماعیل است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۵ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) زیدی ، ابن قاسم . یکی از شرفای زیدیّه که در یمن اقامت کرده اند. نسب از علی (ع ) دارد. مولد وی سال 1019 هَ . ق . است...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) زین الدین . رجوع به اسماعیل جرجانی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سدی . رجوع به اسماعیل بن عبدالرحمان سدی و المصاحف ص 35 شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (پاشا) سری . وی مفتش اداره ٔ نظارت اشغال عمومیه سپس ناظر اشغال عمومیه در مصر بود و آنگاه عضو مجلس شیوخ شد (سال 192...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سکونی . رجوع به اسماعیل بن ابی زیاد سکونی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سلطان مراکش (مولوی ...) او راست : کتاب لجاک الثانی ملک الانکلیز، متن کتاب و ترجمه ٔآن به فرانسوی در 1109 هَ . ق . ن...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) سنکلونی شافعی مکنی به ابوبکر و ملقب به مجدالدین . متوفی بسال 740 هَ . ق . او راست : شرحی بر مختصر التبریزی . (کشف الظ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) شرف الدین . رجوع به اسماعیل جرجانی شود.
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) شرف الدین . رجوع به اسماعیل بن المقری شود.
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) شمس الملوک . رجوع بشمس الملوک اسماعیل شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.