اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن اسماعیل بن الیحیی بن بنان الخطبی مکنی به ابومحمد. وی از حارث بن ابی اسامة و کریمی و عبداﷲبن احمد و جز آنان سماع دارد و از او دارقطنی و ابن شاهین و ابن رزقویه روایت کنند. او ثقة و فاضل و نبیل و فهیم و عارف به ایام عرب و اخبار خلفا بود و تاریخی بزرگ بترتیب سنوات تصنیف کرد. تولد وی در محرم سال 299 هَ . ق . و وفات در جمای الاَّخره ٔ سال 350 در خلافت المطیعﷲ است . (معجم الأدباء ج 2 ص 349).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۶ ثانیه
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی کوچک است ازبخش زرند شهرستان ساوه در 7000 گزی شمال خاور زرند.سکنه ٔ آن 32 تن است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء بخش شهریار شهرستان تهران در 22000 گزی جنوب خاور علیشاه عوض ، شمال راه شوسه ٔ فرعی تهران به رباط کریم . ...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان افشاریه ٔ ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران ، در 27000 گزی باختر کرج و 5000 گزی جنوب ینگی امام . جلگه...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان مرکزی بخش کن شهرستان تهران ، در 9000 گزی جنوب باختری مرکز بخش ، کنار راه شوسه ٔ تهران به کرج . ...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان طارم سفلی ، بخش سیردان شهرستان زنجان ، در 21000 گزی جنوب باختر سیردان . کوهستانی ، سردسیر. سکنه 16...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش خمام شهرستان رشت ، در 4500 گزی جنوب خمام و 3000 گزی خاور شوسه ٔ رشت به انزلی . جلگه ، ...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان دامغان ، در 4000گزی جنوب خاوری دامغان و 1000گزی جنوب ایستگاه راه آه...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب ، در 50000 گزی جنوب باختری سرآب و 16000گزی شوسه ٔ سرآب به تبریز....
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، در18 هزارگزی شمال خاوری نورآباد و 7هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خ...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خواجه ٔ بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، در 21000 گزی شمال فیروزآباد، کنار شوسه ٔشیراز به فیروزآباد. جلگ...