اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین بن زنجویه رازی بصری مکنی به ابوسعد. سمّان حافظ متقن معتزلی . وی شیخ معتزله و عالم و محدث ایشان در عصر خویش است . وفات وی بسال 445 هَ. ق . بود. او راست «الموافقة بین اهل البیت و الصحابة و ما رواه کل فریق فی حق الاَّخر». (اعلام زرکلی ج 1 ص 108). حاجی خلیفه کنیه ٔ او را ابوسعد یا ابوسعید نوشته و گوید کتاب الموافقه ٔ او را جاراﷲ محمود زمخشری با حذف اسانید و تکرار مختصر کرده است . (کشف الظنون در: الموافقة). و رجوع بروضات الجنات ص 31 س 27 شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمد سمرقندی مکنی به ابوالقاسم . او راست کتابی در مناقب عباس بن عبدالمطلب عم نبی (ص ). (کشف الظنون ).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسن شاشی شافعی ملقب به نقاض و مکنی به ابوشریح . فقیهی ثقة و صدوق است و از ابوالحسن محمدبن عبدالرحمن ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ارسالنجلق . یکی از امرای ملوک سلجوقی . وی از سال 491 تا 499 هَ . ق . والی بصره بودو در وقایع بسیار شرکت داشت . (ق...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن ارقط. مادر وی ام ّسلمه خواهر امام صادق (ع ) است . مؤلف جامعالرواة گوید: عبداﷲبن وضاح و علی بن حمزه ازوی و او ا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اَزْرَق . شیخ طوسی در رجال خود او را در عداد اصحاب باقر (ع ) شمرده گوید: اسماعیل بن سلیمان [ یا سلمان ] ازرق مکنی...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق . او راست : کتاب الصلاة. (کشف الظنون ).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق . صدوق در من لایحضره الفقیه در باب طلاق زن حامله روایتی از او آورده است . وحید بهبهانی آقا باقر احتمال ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم بن عبداﷲبن صباح . رجوع به ابوالقاسم اسماعیل ... شود.
اسماعیل .[ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابی سهل نوبختی مکنی به ابوسهل . صاحب روضات گوید: وی شیخ متکلمین اصحاب ما در بغداد، مقدم بنی نوبخت بز...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن اسماعیل بن حمّادبن زیدبن درهم مکنی به ابواسحاق ازدی جهضمی . مولای آل جریربن حازم . از مردم بصره . خطی...