اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن رَزین بن عثمان بن عبدالرحمان بن عبداﷲبن بُدیَل بن وَرقاء خزاعی مکنی بابوالقاسم . شیخ طوسی او را در عداد محدثین که از امامان نقل نکرده اند (یعنی در باب من لم یرو عنهم علیهم السلام ) یاد کرده است . نجاشی نیز در رجال خود ذکر او آورده گوید: برادرزاده ٔ دعبل خزاعی شاعر است و در واسط عهده دار امور حسبة بوده است . او راست : کتاب تاریخ الائمة و کتاب النکاح . ابن غضائری او را کذاب دانسته است . در کتب رجال متأخر شیعه نیز بر له و علیه مطالبی نوشته اند. رجوع به الذریعة ج 3 ص 214 و تنقیح المقال ج 1 ص 140 شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) هروی . وی حکیم و ادیب و فاضل بود. او را اشعار و تصانیف است در حکمت و کتب ابونصر را تدریس میکرد و در تصانیف ابوعلی خ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) یاقوتی ملقب به قطب الدین خال برکیارق سلجوقی . ترکان خاتون امیر قطب الدین اسماعیل یاقوتی را که خال برکیارق بود بفر...
اسماعیل بک . [ اِ ب َ ] (اِخ ) یکی از پسران اسفندیار نامی که در جهات قسطمونی حکمرانی داشت . در زمان سلطان محمدخان ثانی بعضی علائم و آثار ...
اسماعیل کل . [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان ، 17000 گزی شمال خاور کوزران 4000 گزی جنوب رودخانه ٔ قره سو. دشت . سردسیر...
اسماعیل کلا. [ اِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کیاکلا بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 19000 گزی شمال باختری شاهی کنار شوسه ٔ کیا کلا به جویبار...
اسماعیل آقا. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باباجان بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه ، در 6000 گزی شمال باختری ده شیخ ، نزدیک سر طاویز. کوهستانی ،گرمس...
اسماعیل بند. [ اِ ب َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان فراش بند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، واقع در 57000 گزی باختر فیروزآباد، کنار راه فرعی فراش...
بنه اسماعیل . [ ب ُ ن َ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان لیراوی است که در بخش دیلم شهرستان بوشهر واقع شده است و 253 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
تپه اسماعیل . [ ت َپ ْ پ َ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان و در بیست و هفت هزارگزی شمال خاوری دزگ...
تنگ اسماعیل . [ ت َ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قلعه شاهین بخش سرپل ذهاب است که در شهرستان قصرشیرین واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ...