اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عمروبن نجیح مکنی به ابواسحاق بجلی (بالولاء) کوفی . وی به اصفهان رفت و سکونت گزید و در سنه ٔ 227 هَ . ق . درگذشت . او از مسعر و ثوری و شیبان و حسن و علی پسران صالح بن حی و عثمان بن غالب حدیث شنید و از او اسیدبن عاصم حدیث فراگرفت . و عبیداﷲبن محمدبن عائشه و ابوالربیع الزهرانی و احمدبن محمدبن عمربن یونس یمامی از او روایت کنند و عبدان بن احمد، اسماعیل صاحب ترجمه را موازی اسماعیل بن ابان دانسته و گوید: وی به اصفهان رفت و ناشناس ماند و ابراهیم بن اورمه گوید: شیخ مثل اسماعیل بن عمرو ضیعوه باصبهان . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 208).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن الجدر الحریری مملوک . شاعری قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن جعفربن ابی کُثَیر مدنی . شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده و در برخی نسخه ها لفظ «ابی » ساقط اس...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن جعفربن ابی کثیر الانصاری . یکی از روات قراءة نافعبن عبدالرحمن . (ابن الندیم ).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن جعفربن عیسی عامری . محاسن برقی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 131).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن جعفربن ناصرالحق . رجوع به اسماعیل بن ابی القاسم جعفر شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن جفینه . او یا اسماعیل بن عبدالرحمن است و یا اسماعیل بن عبداﷲ. (تنقیح المقال ج 1 ص 132).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن حازم سلمی کوفی . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده . و در باب حج از کافی روایت محمدبن سنان از وی ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن حازِم کوفی جعفی . شیخ طوسی در رجال خود او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده گوید مولای نُهُم ۞ بود. (تنقیح ال...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن الحافظ. رجوع به اسماعیل الظافر... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن حرّ. در باب روزه از کتاب من لایحضره الفقیه ، حمادبن عیسی از وی و او از ابی عبداﷲ روایت میکند. (تنقیح المقال ج ...