اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسماعیل

نویسه گردانی: ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن فرج بن اسماعیل یوسف بن نصربن الاحمر مکنی به ابوالولید الانصاری (677-725 هَ. ق .). وی از ملو» دولت بنی نصربن احمر در اندلس است . پدر او ولایت مالقة و سبتة داشت و اسماعیل بعد از او ولایت آن دو شهر یافت . و خلیفه در غرناطه ابوالجیوش نصربن محمد فقیه بود و او موصوف بضعف بود، پس اسماعیل بر او طغیان کرد و از مالقة تا غرناطه را در سنه ٔ713 مورد هجوم قرار داد و در غرناطه با او بیعت کردند و نصر به وادی آش ۞ شد وبطرس اول ابن الفونس یازدهم (از ملو» اسپانیا) بر آن شد که از فرصت فتنه ٔ غرناطه استفاده کند، پس بحرب اسماعیل شد و بین عساکر فریقین وقایع هائله رخ داد تا در سنه ٔ 717 هَ . ق . بقتل بطرس منتهی گردید. و در سنه ٔ 724 هَ . ق . اسماعیل به جهاد رفت و حصن أشکر را به تمل» درآورد و شهر مرتنش را در سال 725 اشغال کرد. وی مردی حازم و مقدام و نیکوطلعت و جهیرالصوت و پرآزرم بود و پسرعم او موسوم به محمدبن اسماعیل با ضرب خنجر در غرناطه او را از پا درآورد. (اعلام زرکلی ج 1 ص 110). و رجوع به فهرست حلل السندسیة ج 2 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۲ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عمر بونتی مکنی به ابوالطاهر، از مردم بُوَنْت شهری بمغرب در اندلس . مؤلف تاج العروس گوید: علق عنه السلفی و ا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عمر دمشقی . رجوع به ابن کثیر و اسماعیل بن عمربن کثیر شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عمروبن ابان کلبی . نجاشی گوید: واقفی است و پدر او از ابوعبداﷲ و ابوالحسن روایت کند و خود وی از پدر و از خالدبن نج...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عمروبن سعیدبن العاصی . وی ساکن اعوص ، در ده واندمیلی مشرق مدینه بود و او را فضل کبیر بود. (سیرة عمربن عبدالعزیز ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عمروبن نجیح مکنی به ابواسحاق بجلی (بالولاء) کوفی . وی به اصفهان رفت و سکونت گزید و در سنه ٔ 227 هَ . ق . درگذشت...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عون بحیری . محدث است .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عیّاش . محدث است . رجوع به المصاحف ص 43 و فهرست سیرةعمربن عبدالعزیز و فهرست مجلدات عیون الاخبار شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عیسی . آقا باقر بهبهانی در تعلیقه ٔ رجالیه گوید: صدوق از وی روایتی استخراج کرده و گویا همواست که سندی لقب داشت...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عیسی . یکی از خویشاوندان خلفای عباسی است . در سنه ٔ 183 هَ . ق . پس از اسماعیل بن صالح ، هارون الرشید وی را به وا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عیسی بن دولة الاوغانی المکی ملقب به امام شرف الدین . او راست : اختیار اعتمادالمسانید فی اختصار اسماء بعض رجال ال...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.