اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن فضل بن یعقوب هاشمی بن عبداﷲبن حرث بن نوفل بن حرث بن عبدالمطلب بصری مدنی . شیخ طوسی او را یک مرتبه در عداد اصحاب باقر (ع ) شمرده و یک بار در عداد اصحاب صادق (ع ). کشی نیز او را یاد کرده است . در کتاب تحریر طاوسی و خلاصةالاقوال علامه ٔ حلّی و دیگر کتب رجال متأخر شیعه شرح حالش آمده است . نجاشی نیز اورا در ضمن احوال پسر برادرش حسین بن محمدبن فضل بن یعقوب یاد کرده . رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 141 شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۲ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدوس الدهان مکنی به ابومحمد نیشابوری . وی مال خویش در راه ادب انفاق کرد و در ادب تقدم یافت و در علم ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبیداﷲ المهدی . امیرالمؤمنین (302-341 هَ . ق .). ملقب به منصور فاطمی .رجوع به منصور و رجوع به اعلام زرکل...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عصام بن زید مکنی به ابومالک . وی از پدر و عم و جد خویش غرائب حدیث ثوری را روایت دارد. ابونعیم اصفهانی ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی . شیخ طوسی در رجال او را از اصحاب حسن عسکری (ع ) شمرده است . رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 144 شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن فضل مکنی به ابوالحسن . از اولاد فضل بن محمد الشعرانی . مؤلف تاریخ بیهق گوید: وی چون به نیشابور رفتی ک...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن فضل بن علی بن احمدبن طاهر قرشی طلحی تیمی اصفهانی مکنی به ابوالقاسم و ملقب به قوام السنة. متوفی 535 ه...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن علی بن هانی اللخمی الغرناطی . رجوع به ابوالولید اسماعیل ... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن المستنصر. رجوع به اسماعیل الظافر... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن مصطفی قونوی مکنی به ابوالفدا. وی مفسر است و مولد او قونیه و وفات وی در دمشق بسال 1165 هَ . ق . بود. او...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن موسی بن سلام . علامة در خلاصةالاقوال گوید:کشی از صاحب ترجمه روایتی استخراج کرده . شهید ثانی بر این موضع ...