اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن حسین بن بابویه مکنی به ابوابراهیم . او و برادر وی ابوطالب اسحاق را شیخ منتجب الدین (متوفی 585 هَ . ق .). در فهرست خود یاد کرده گوید: هر دو شاگرد شیخ موفق ابوجعفر بودند و کتب او را روایت کنند. و رساله های مختصر و مفصل بفارسی و عربی در اعتقادات دارند که پدرم [ پدر شیخ منتجب الدین ] موفق الدین عبیداﷲبن حسن بن حسین بن بابویه آنها را روایت کند. (تنقیح المقال ج 1 ص 127).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۱ ثانیه
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند، در 38000 گزی شمال باختری شوسف و 4000 گزی باختر شوسه ٔ عمومی مشه...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نقاب بخش جفتای شهرستان سبزوار، در 38000 گزی شمال خاوری جغتای ، سر راه شوسه ٔ عمومی جغتای بسبزوار...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، در 10000 گزی جنوب بیرجند. دامنه ، معتدل . سکنه 12 تن . شیعه . زبان ف...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، در 10000 گزی شمال باختری تربت جام ، سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد ...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، در 2000 گزی جنوب تربت جام ، سر راه شوسه ٔ عمومی تربت جام به ...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، در 48000 گزی شمال بیرجند. کوهستانی ، معتدل . سکنه 12 تن . شیعه . ...
اسماعیل آباد. [ اِ ](اِخ ) دهی از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. کوهستانی ، معتدل . سکنه 20 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کدکن پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، در 32000 گزی شمال خاوری کدکن ، سر راه مالرو عمومی ک...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نسر بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، در 24000 گزی شمال خاوری کدکن ، سر راه سلطان آباد. جلگه ،...
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قاین بخش قاین شهرستان بیرجند، در 40000 گزی جنوب باختری قاین و 15000 گزی باختر شوسه ٔ عمومی قاین ...