اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسماعیل

نویسه گردانی: ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدوس الدهان مکنی به ابومحمد نیشابوری . وی مال خویش در راه ادب انفاق کرد و در ادب تقدم یافت و در علم لغت و نحو و عروض بارع گشت . از اسماعیل بن حماد جوهری طرفی کامل بست و کتاب صحاح وی را که بخط او بود تحصیل کرد و به امیر ابن الفضل ۞ میکالی اختصاص یافت و او را بشعرهای بسیار بستود آنگاه زهد پیشه گرفت و از دنیا روی بتافت .
از اشعار اوست ، آنگاه که قصدحج و زیارت کرد:
اتیت» راجلاً و وددت انی
ملکت سواد عینی امتطیه
و مالی لااسیر علی المآقی
الی قبر رسول اﷲ فیه .
و نیز او راست :
یا خیر مبعوث الی امته ۞
نصحت و بلغت الرسالة و الوحیا
فلو کان فی الامکان سعی بمقلتی
الیک رسول اﷲ افنیتها سعیاً.

(معجم الادباء ج 2 صص 356-357).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۹ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) علی هندی (مولوی ...). کاتبی هندی که نسخه ای از دیوان خطی نزاری قهستانی متعلق به موزه ٔ بریتانیا را استنساخ کرد. (...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عمادالدین بخاری (ملک ...). بقول مستوفی وی اشعار خوب دارد و شعر او بهتر از شعر بدر است . (تاریخ گزیده ج 1 ص 824).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عمادالدین صالح . رجوع به عمادالدین اسماعیل صالح ... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عمادالدین . رجوع به اسماعیل بن احمدبن سعید... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عمادالدین . رجوع به اسماعیل بن افضل شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) غرناطی . رجوع به اسماعیل بن محمد... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) غزنوی . رجوع به اسماعیل بن سبکتکین شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) غفاری . رجوع به اسماعیل بن عبداﷲ شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) فالی ملقب به مجدالدین . از معاصرین رشیدالدین فضل اﷲ وزیر معروف که مکتوبی از رشیدالدین خطاب به وی در نسخه ٔ خطی مج...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) فتح الدین ملقب به ملک معزّ. متوفی در سنه ٔ 595 هَ . ق . در مصر. مدت حیات او را بیست وهفت سال و سه ماه و هفت روز گو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.