اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسماعیل

نویسه گردانی: ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد خزاعی . در کتاب کافی باب معرفت امام روایتی از جعفربن بشیر از صاحب ترجمه از ابی عبداﷲ (ع ) آمده است . رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 144 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن شرف الدین عودی عاملی ملقب بشیخ شهاب الدین . وی از ادبا و شعرای جبل عامل که قبل از 1097 هَ . ق . (سال تألیف ک...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن شعیب بن میثم سمان اسدی کوفی . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 135). میرز...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن شعیب عَریشی .شیخ طوسی در رجال خود او را در باب «من لم یرو عنهم »آورده گوید: عبداﷲبن جعفر از او روایت کند. و در ف...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صاعد مکنی به ابوالحسن قاضی القضاة. برادر ابوسعید محمدبن صاعد قاضی القضاة. معاصر ابومحمد المعلی بن احمد بیهقی . رجوع ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صالح بن البناء القفطی ، فقیه . خطیب عیذاب . (عیون الانباء ج 2 صص 176-177).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صالح بن علی بن عبداﷲبن عباس . یکی از خویشاوندان خلفای عباسی . وی در سنه ٔ 183هَ . ق . از طرف هارون الرشید بولایت ...
اسماعیل . [اِ ] (اِخ ) ابن صباح . در باب ضمان الصانع از کتاب کافی و من لایحضره الفقیه ، روایتی از علی بن حکم از صاحب ترجمه از ابی عبداﷲ آمده...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صبیح . یکی از بلغای زبان عرب . (ابن الندیم ). وی کاتب محمد امین بن هارون الرشید بود. (حبیب السیر ج 2 جزو3 ص 89). و...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صدقه قَراطیسی کوفی . شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده . (تنقیح المقال ج 1 ص 135).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن صدیق ملقب به ذرّاع . محدث است .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.