اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن مهران بن محمدبن ابی نصر زید سکونی . برادر عیسی بن مهران . از فقهای شیعه و کتاب الملاحم از اوست . (ابن الندیم ). مؤلف تنقیح المقال گوید: اسماعیل بن مهران بن محمدبن ابی نصر زید سکونی . نجاشی در رجال گوید: از موالی کوفه و مکنی به ابویعقوب و ثقت بود. ابوعمرو کشی و شیخ طوسی در رجال وفهرست او را در عداد اصحاب رضا (ع ) یاد کرده گویند او را کتابهاست و از آن جمله : الملاحم . ثواب القرآن . الاهلیلجة. صفةالمؤمن و الفاجر. خطب امیرالمؤمنین . کتاب النوادر. ابن غضائری در کتاب الضعفاء و علی بن فضال بنقل از کشی او را تضعیف کرده اند و میرداماد در حواشی اصول کافی ایشانرا رد کرده و او را ثقة شمرده است . رجال نویسان متأخر در جرح و تعدیل او اقوال مختلف دارند. رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 145 و 146 شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) دانشمندی . به روایت ابن اثیر، وی در اواخر قرن پنجم هجری حکمرانی داشت و از سلاله ٔ دانشمندیّه است . فرنگیان وی را در...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) دانشمندی . یکی از ملوک سلاله ٔ دانشمندیه . پدر وی ابراهیم نام داشت و اسماعیل در اواخر قرن ششم هجری فرمانفرمایی داشت...
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) دهقان . رجوع به اسماعیل بن سهل دهقان شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (بک ) رأفت . استاد جغرافیا و علم شعوب ۞ در جامعه ٔ مصریه و مدرس تاریخ عمومی و جغرافیا در دارالعلوم . او راست : التبیان...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (بک ) رشدی . مفتش صحت در اسیوط. او راست : السر المکنون فی ابحاث الطاعون ، در مطبعةالشعب بسال 1322هَ . ق . / 1904 م . بطب...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (افندی ) رشدی الحکیم . حکیم باشی شهر حلوان . او راست : الجوهر الثمین باسعاف المسمومین ، در بولاق بسال 1315 هَ . ق . طبع ش...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) رشیدی . شاعر. رجوع به رشیدی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) رومی (شیخ ...) یکی از کبار مشایخ قادریه . مولد وی طوسیه . او پس از فراغت از تحصیل علوم در قسطمونی بسائقه ٔ دعوت معنو...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) زاهد فقیه . استاد ابن سینا. (تتمه ٔ صوان الحکمة چ لاهور ص 40 و 220).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) زمانی بن عباد. محدث است .