اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسماعیل

نویسه گردانی: ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یسار ملقب به نسائی . متوفی 130 هَ . ق . شاعر است . اصل او از اسرای ایرانی است و بشعوبیت و شدت تعصب به ایرانیت شهرت دارد. وی در شعر خویش به ایرانیت افتخار میکرد وایرانیان را بر عرب رجحان میداد. وی از موالی بنی تیم بن مرة (تیم قریش ) بود و به آل الزبیر پیوست و چون خلافت به عبدالمل»بن روان رسید، اسماعیل با عروةبن الزبیر بوفد نزد او شد و او را مدح گفت و خلفای بعد ازورا که نیز از فرزندان وی بودند بستود و عمری طویل یافت و آخر ایام بنی امیه را در» کرد ولی دولت عباسی را ادرا» نکرد و اصواتی از او در اغانی آمده است . (اعلام زرکلی ج 1 ص 116). و رجوع بقاموس الاعلام ترکی شود. واز اشعار ذیل مستفاد میشود که وی ایرانی الاصل است :
رب خال متوج لی و عم
ماجد مجتدی کریم النصاب
انما سمی الفوارس بالفر-
س مضاهاة رفعةالانساب
فاترکی الفخر یا امام علینا
و اترکی الجور و انطقی بالصواب
و اسألی ان جهلت عناو عنکم
کیف کنا فی سالف الاحقاب
اذ نُرَبّی بناتنا و تُدَسّو-
ن سفاهاً بناتکم فی التراب .
و نیز او راست :
اصلی کریم و مجدی لایقاس به
و لی لسان کحدالسیف مسموم
احمی به مجد اقوام ذوی حسب
من کل قوم بتاج المل» معموم
جحاجح سادة بلج مرازبة
جرد عتاق مسامیح مطاعیم
من مثل کسری و سابورالجنود معا
و الهرمزان لفخر او لتعظیم
اسدالکتائب یوم الروع ان زحفوا
و هم اذلوا ملو»التر» و الروم
یمشون فی حلق الماذی سابغة
مشی الضراغمة الاسد اللهامیم
هنا» ان تسألی تنبی بأن ّ لنا
جرثومة قهرت عزالجراثیم .

(از جزء رابع اغانی ).


و رجوع به امثال و حکم دهخدا صص 1546-1547 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۹۲ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سبکتگین (ناصرالدولة). پس از وفات سبکتگین (378 هَ . ق .) بنا بر وصیت سبکتگین امرای غزنوی اسماعیل پسر کوچک سبکتگی...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سدوس مکنی به ابوالمقدام . محدث است .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سدی . رجوع به اسماعیل بن عبدالرحمان سدی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سعد احوص اشعری قمی . شیخ طوسی در رجال وی را در عداد اصحاب رضا (ع ) شمرده و ثقة دانسته . علامه ٔ حلّی در خلاصةالا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سعد الوهبی ملقب به خشاب .رجوع به خشاب و اعلام زرکلی و معجم المطبوعات شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سعید حسینی حویزی . شیخ حرّ در امل الاَّمل او را یاد کرده گوید فاضل و متکلم و شاعر و معاصر صاحب کافی (یعنی کلینی ...
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن سعید طبری مکنی به ابواسحاق . وی از اصحاب امام محمد معروف به شالنجی و متوفی بسال 230 هَ .ق . است . او راست : الب...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سلام . وی معجزاتی از امام کاظم (ع ) نقل کرده و مدعی شده است که رابط میان علی بن یقطین در کوفه و امام موسی ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سلطان بن مقلدبن نصربن منقذ ملقب بشرف الدوله (امیر). او راست :و مهفهف کتب الجمال بخده سطراً یحیّر ناظرالمتأمل بال...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سلمان (یا سلیمان ) ازرق . رجوع به اسماعیل بن ازرق شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.