اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ](اِخ ) اشرف پادشاه یمن . فیروزآبادی مؤلف قاموس المحیط در رمضان سال 796 هَ . ق . وارد زبید یمن گردید و در آنجا مورد عنایت اسماعیل مشهور به اشرف پادشاه یمن شد و بیست سال در آن شهر ببود و وی کتاب الجلیس الانیس فی اسماء الخندریس را بنام او کرده است . (فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ سپهسالار ج 2 ص 234 و 236 حاشیه ).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۳ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمد حجاری . از مردم وادی الحجارة (اندلس ).وی از اهل فضل و محدث بود. (حلل السندسیة ج 2 ص 74).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمد سامانی ، مکنی به ابوابراهیم (279-295 هَ . ق .). مؤلف تاریخ بخارا آرد: ذکر بدایت ولایت امیر ماضی ابوابراهیم ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن احمد سرخسی رجوع به اسماعیل بن احمد هروی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمد وراق . رجوع به ابن الزجاجی اسماعیل ... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمد هروی سرخسی مکنی به ابومحمد و معروف به ابن فرات . او راست : کتاب مناقب امام شافعی . کافی فی القراآت السبع...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ )ابن احمدبن سعید معروف به ابن الاثیر حلبی شافعی و ملقب به عمادالدین . او راست : عبرة اولی الابصار فی ملوک الامصار در د...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمدبن عمربن الاشعث السمرقندی مکنی به ابوالقاسم . محدث است و مهذب الدین بن هِبِل در بغداد از وی سماع دارد. (عی...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمدبن فرات سرخسی شافعی مکنی به ابومحمد. رجوع به اسماعیل بن احمد هروی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد بدری اردبیلی . اوراست : انیس القلوب و غایةالمطلوب در دعوات و اذکار که بسال 763 هَ . ق . از تألیف آن ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمدبن یوسف سلمی . او راست جزئی در حدیث .