اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (باشا) حسنین . مدرس شیمی و طبیعیات در مدرسه ٔ مهندسخانه ٔ خدیویه و استاد علوم طبیعی در جامعه ٔ مصریه و ناظر مدرسة المعلمین الخدیویة. او راست : 1- خلاصةالطبیعة یا اصول الطبیعة در دو جزو که در مصر بسال 1912-1913 م . بطبع رسیده . 2- خواص المادة، محاضراتی در جامعه ٔ مصریه شامل قوانین حرکات اجسام و قیاس قوی در دو جزو در مصر بسال 1910-1912 چاپ شده و جزو سوم آن در مطبعةالمعارف بسال 1922 1940/ هَ . ق . و جزوهای اول و دوم مجدداً در سنه ٔ 1328-1329 هَ . ق . چاپ و منتشر شده . 3- کتاب الطبیعة، در چهار جزو: جزو اول مشتمل بر نقل و خواص سوائل . جزو دوم مشتمل بر حرارت و جزو سوم شامل کهربائیت و مغناطیسیت و جزو چهارم درباره ٔ صوت و نور. در بولاق بسال 1894-1896 م . بطبع رسیده . (معجم المطبوعات ).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) اسمعیل نیز رسم الخطی است از آن . جوالیقی گوید: و قالوا: «سراویل » و «اسماعیل » و اصلهما «شروال »و «اِشماویل » و ذلک لقرب ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) نام انگشتری زمردین مشهور. رجوع باسماعیلی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عاملی در موصل از دست ممالیک بحریه ٔ مصریه . (کتاب النقود ص 129).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) یکی از نبیرگان سلطان محمود غزنوی که در قلعه ٔ دهک محبوس شد. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 403).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) نام مردی صاحب مذهب اباحت که در دین وی نره ٔ اسب پرستیدندی و اسماعیلی بدو منسوب است (؟). (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ششمین از نظامشاهیان (در احمدنگر) که از 997 تا 999 هَ . ق . حکومت داشت . (طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 290).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صاحب عیون الاخبار بوسایطی از او، و وی بوسایطی از رسول (ص ) روایت کرده : «یحمل هذا العلم من کل ّ خلف عدوله (؟) ینفون...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) نام پدر شهاب الدّین ادیب صابر ترمذی است . رجوع به ادیب صابر شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) یکی از ملوک بنی احمر که در کشور اندلس فرمانروایی داشتند. پس از گذشته شدن پدر، برادر وی محمد بحکومت رسید و زمام مَها...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) موضعی بمغرب دریاچه ٔ ارمیه .