اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (باشا) حسنین . مدرس شیمی و طبیعیات در مدرسه ٔ مهندسخانه ٔ خدیویه و استاد علوم طبیعی در جامعه ٔ مصریه و ناظر مدرسة المعلمین الخدیویة. او راست : 1- خلاصةالطبیعة یا اصول الطبیعة در دو جزو که در مصر بسال 1912-1913 م . بطبع رسیده . 2- خواص المادة، محاضراتی در جامعه ٔ مصریه شامل قوانین حرکات اجسام و قیاس قوی در دو جزو در مصر بسال 1910-1912 چاپ شده و جزو سوم آن در مطبعةالمعارف بسال 1922 1940/ هَ . ق . و جزوهای اول و دوم مجدداً در سنه ٔ 1328-1329 هَ . ق . چاپ و منتشر شده . 3- کتاب الطبیعة، در چهار جزو: جزو اول مشتمل بر نقل و خواص سوائل . جزو دوم مشتمل بر حرارت و جزو سوم شامل کهربائیت و مغناطیسیت و جزو چهارم درباره ٔ صوت و نور. در بولاق بسال 1894-1896 م . بطبع رسیده . (معجم المطبوعات ).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۲ ثانیه
چمن اسماعیل . [ چ َ م َ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان 3 بخش هرسین شهرستان کرمانشاه که در 17 هزارگزی جنوب باختری هرسین و 3 هزارگزی ده نو واقع ...
حجر اسماعیل . [ ح ِ رِ اِ ] (اِخ ) گرداگرد کعبه اندرون حطیم از سوی شمال . مصطبه ای را گویند که دیواری بر آن محیط است و پس از دوره ٔ قریش زی...
ده اسماعیل . [ دِه ْ اِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 5هزارگزی جنوب ده دوست محمد. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند است ...
رشک اسماعیل . [ رَ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد. سکنه 100 تن . آب آن از چشمه . محصولات عمده غلات و توتون و مازو...
نام طایفه ای است که در روستای مروشکان از توابع بخش سرچهان شهرستان بوانات مقیم هستند
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
کنار اسماعیل . [ ک ُ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دهو است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 1300 تن سکنه دارد و مزارع لاتی دان ، رضا...
شاه اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) امیر اسماعیل . از یاران ملک فخرالدین کرت و همان کسی است که ملک فخرالدین وی را با دویست تن مأمور گردانید که ...
چاه اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهوار بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 30 هزارگزی شمال میناب بر سر راه فرعی کهنوج ب...
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) یکی از وزرای زمان سلطان محمدخان ثالث . وی در موقع والیگری شام بقلع و قمع سعد، شریف مکه ، مأمور گشت و با دسته ها و...