اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسماعیل

نویسه گردانی: ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (بک ) رأفت . استاد جغرافیا و علم شعوب ۞ در جامعه ٔ مصریه و مدرس تاریخ عمومی و جغرافیا در دارالعلوم . او راست : التبیان فی تخطیطالبلدان ، و آن شامل محاضراتی است در جامعه ٔ مصریه ، و مخصوص به قاره ٔ افریقاست و به اختصار وصف مراکش و الجزائر و تونس و طرابلس و برقة با شهرها و انهار و جبال و حیوان و نبات آمده است ، و در مطبعه ٔ محمد مطربسال 1329 هَ . ق . بطبع رسیده . (معجم المطبوعات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سبکتگین (ناصرالدولة). پس از وفات سبکتگین (378 هَ . ق .) بنا بر وصیت سبکتگین امرای غزنوی اسماعیل پسر کوچک سبکتگی...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سدوس مکنی به ابوالمقدام . محدث است .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سدی . رجوع به اسماعیل بن عبدالرحمان سدی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سعد احوص اشعری قمی . شیخ طوسی در رجال وی را در عداد اصحاب رضا (ع ) شمرده و ثقة دانسته . علامه ٔ حلّی در خلاصةالا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سعد الوهبی ملقب به خشاب .رجوع به خشاب و اعلام زرکلی و معجم المطبوعات شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سعید حسینی حویزی . شیخ حرّ در امل الاَّمل او را یاد کرده گوید فاضل و متکلم و شاعر و معاصر صاحب کافی (یعنی کلینی ...
اسماعیل . [ اِ] (اِخ ) ابن سعید طبری مکنی به ابواسحاق . وی از اصحاب امام محمد معروف به شالنجی و متوفی بسال 230 هَ .ق . است . او راست : الب...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سلام . وی معجزاتی از امام کاظم (ع ) نقل کرده و مدعی شده است که رابط میان علی بن یقطین در کوفه و امام موسی ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سلطان بن مقلدبن نصربن منقذ ملقب بشرف الدوله (امیر). او راست :و مهفهف کتب الجمال بخده سطراً یحیّر ناظرالمتأمل بال...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سلمان (یا سلیمان ) ازرق . رجوع به اسماعیل بن ازرق شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.