اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی . (شاه اسماعیل سوم ). پسر سیدمرتضی و مادر او دختر سلطان حسین اول صفوی است . علی مردان خان وی را در اصفهان بسال 1163 هَ . ق . بر تخت سلطنت نشانید و تحت حمایت او در بهار و تابستان سال مزبور سلطنت کرد و بهار و تابستان سال 1165 را تحت حمایت کریم خان و تابستان و پائیز سال 1165 را تحت حمایت محمد حسن خان نام سلطنت داشت .
راجع به مسکوکات او رجوع به کتاب مسکوکات ، نشانها و مهرهای شاهان ایران تألیف رابینو صص 47-48 شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۸ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن الجدر الحریری مملوک . شاعری قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن جعفربن ابی کُثَیر مدنی . شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده و در برخی نسخه ها لفظ «ابی » ساقط اس...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن جعفربن ابی کثیر الانصاری . یکی از روات قراءة نافعبن عبدالرحمن . (ابن الندیم ).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن جعفربن عیسی عامری . محاسن برقی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 131).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن جعفربن ناصرالحق . رجوع به اسماعیل بن ابی القاسم جعفر شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن جفینه . او یا اسماعیل بن عبدالرحمن است و یا اسماعیل بن عبداﷲ. (تنقیح المقال ج 1 ص 132).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن حازم سلمی کوفی . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده . و در باب حج از کافی روایت محمدبن سنان از وی ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن حازِم کوفی جعفی . شیخ طوسی در رجال خود او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده گوید مولای نُهُم ۞ بود. (تنقیح ال...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن الحافظ. رجوع به اسماعیل الظافر... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن حرّ. در باب روزه از کتاب من لایحضره الفقیه ، حمادبن عیسی از وی و او از ابی عبداﷲ روایت میکند. (تنقیح المقال ج ...