اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) فتح الدین ملقب به ملک معزّ. متوفی در سنه ٔ 595 هَ . ق . در مصر. مدت حیات او را بیست وهفت سال و سه ماه و هفت روز گویند و گفته اند که او جوانی بود بغایت حلم و حیا و نهایت عفت و سخا و بعد از فوت او مصریان متفرق به دو فرقه شدند: طایفه ای بسلطنت پسر عزیز که موسوم به علی و ملقب به منصور بود و زمره ای کس بطلب ملک افضل فرستاده ابواب اطاعت بر روی او گشودند. (حبیب السیر ج 2 جزو4 ص 211).
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۷ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یحیی بن اسماعیل بن عمروبن اسحاق المزنی مکنی به ابوابراهیم . صاحب امام شافعی مصری . او زاهد و عالم و مجتهد و مح...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یحیی بن اسماعیل رسولی . رجوع به ملک الاشرف و اعلام زرکلی شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یحیی بن عمارة بکری کوفی . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده است . رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 146 ش...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یحیی (ابی محمد) بن مبار» یزیدی . فاضل ، ادیب ، شاعر. او راست : کتاب طبقات الشعراء. (روضات الجنات ص 103).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یحیی عیسی مکنی به ابومحمد. آقا باقر بهبهانی در تعلیقه ٔ رجالیه او را یاد کرده است . رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یحیی کوفی صیرفی مولای بنی هاشم . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده است . رجوع به تنقیح المقال ج 1 ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یحیی مغافری مصری . محدث است و از سهل بن معاذ روایت دارد و عبداﷲبن سلیمان طویل ازو روایت کند. (حسن المحاضرة ص 11...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یزیدبن حریث بن مَردانبِه القطان مکنی به ابواحمد. متوفی بسال 260 هَ . ق . یا اندکی پیش از آن . و در آخر ایام عم...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یزید الرازی مکنی به ابویزید. محدث است .
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن یسار ملقب به نسائی . متوفی 130 هَ . ق . شاعر است . اصل او از اسرای ایرانی است و بشعوبیت و شدت تعصب به ایرانیت ...