اسماعیل
نویسه گردانی:
ʼSMAʽYL
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) معزالدین . رجوع بمعزالدین اسماعیل شود.
واژه های همانند
۷۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد شریف بن علی شریف مراکشی حسنی علوی طالبی مکنی به ابوالنصر و ملقب به مظفّرباﷲ. رجوع به مظفرباﷲ... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد صفار. مؤلف الموشح ازو نقل کرده است . (الموشح ص 121).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد طلحی اصفهانی مکنی به ابوالقاسم . رجوع به اسماعیل بن محمدبن فضل بن علی ... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد غرناطی . مکنی به ابوالولید. رجوع به ابوالولید اسماعیل ... شود.
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد قمی نحوی . ابن الندیم ذکر او آورده و گوید او راست از تصانیف : کتاب الهمز. کتاب العلل . (معجم الادباء ج 2 ص 357...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد قمی قنبره . شیخ طوسی در فهرست او را غیر ازاسماعیل بن محمد مخزومی مکی دانسته است . رجوع به اسماعیل بن محمد...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد منصور. سومین از خلفای فاطمی در مغرب مکنی به ابوطاهر (334-341 هَ . ق .).
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد مِنْقَری ۞ بن زیادبن ابی زیاد. شیخ طوسی او رادر عداد اصحاب کاظم (ع ) شمرده . بهبهانی در تعلیقه ٔ رجالیه ا...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدمَهری کوفی . منسوب به مهرةبن حیدان بن عمروبن الحاف بن قضاعة که بطنی از بنی طریف از قحطانیان اند. شیخ طوسی ...
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد نوحی . خطیب و محدث است .