اسی
نویسه گردانی:
ʼSY
اسی . [ اَ سا ] (ع مص ) مداوات . معالجه . دوا کردن . درمان . علاج . (مؤید الفضلاء). دارو بر جراحت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || اندوه بردن . (زوزنی ). اندوهگن شدن بر. (منتهی الارب ). || اندوهگین کردن . || (اِ) اندوه .
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۱ ثانیه
خال عصی . [ ل ِ ع َ صا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از گناه باشد که در مقابل ثواب است . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) ۞ .
عاصی شدن . [ ش ُدَ ] (مص مرکب ) عصیان کردن . طغیان ورزیدن . تمرد کردن . متمرد شدن . گناه کردن . نافرمانی کردن . (ناظم الاطباء) : چون سلیمان ...
عصی هرمس . [ ع َ صا هَُ م ُ] (اِ مرکب ) حلبوب است . (فهرست مخزن الادویة) (تحفه ٔحکیم مؤمن ). خصی هرمس . جربوب . رجوع به حلبوب شود.
علی عاصی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) عاملی کفراوی . رجوع به علی کفراوی شود.
لعل و عسی . [ ل َ ع َل ْ ل َ وَ ع َ سا ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بودکه . امید است و بود که . باشدکه و امیدکه : و در صباح و مسا به لعل ّ و عسی ...
عصی الراعی . [ ع َ صَرْ را ] (ع اِ مرکب ) عصاالراعی . درخت بطباط. رجوع به عصاالراعی شود.
این دو واژه اربی است و پارسی آن این است:
جنجر jonjar (برهان قاطع)
اصطرلاب آسی . [ اُ طُ ب ِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) که منطقةالبروج او ببرگ مورْد ماند. (از التفهیم ص 285). و رجوع به اسطرلاب شود.
عبدالقهار عاصی، که از شاعران نسل نوی افغانستان در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد بود، در چهارم میزان سال ۱۳۳۵ خورشیدی در روستای ملیمه پنجشیر به دنیا آمد. ...