اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اشتیاق

نویسه گردانی: ʼŠTYAQ
اشتیاق . [ اِ ] (ع مص ) آرزومند چیزی شدن . یقال : اشتاقه و اشتاق الیه . (منتهی الارب ). آرزو. آرزومندی . میل . شوق . رغبت بسیار. بویه . شیفتگی . دلبستگی به کسی :
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود.

حافظ (دیوان چ قزوینی ص 144)


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اشتیاق داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) شیفته ٔدیدار کسی یا چیزی بودن . میل و رغبت بسیار داشتن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.