اشخاص
نویسه گردانی:
ʼŠḴAṢ
اشخاص . [ اِ ] (ع مص ) در تعب انداختن . (منتهی الارب ). بی آرام کردن . کسی را مضطرب کردن . (از اقرب الموارد). || نفی بلد کردن . (منتهی الارب ). جلای وطن دادن . تبعید کردن : و موسی را برسبیل اشخاص به بغداد آوردند. (جهانگشای جوینی ). || گسیل کردن . (تاج المصادر). بردن . (منتهی الارب ). || غیبت کردن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تیر از روی نشانه بگذشتن . (تاج المصادر). گذشتن تیر از بالای نشانه .(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یا گذراندن تیر رااز بالای هدف . (از اقرب الموارد). لازم و متعدیست . || از جائی بجائی آوردن غریم را. || رسیدن وقت سفر. (منتهی الارب ). وقت سیر و رفتن کسی شدن . (از اقرب الموارد). هنگام رفتن شدن . || از جای برکندن . (منتهی الارب ). || ترشروئی کردن در سخن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
اشخاص . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ شخص . شخص ها. تن ها. کالبدها. ج ِ شخص ، بمعنی کالبد مردم و جز آن و تن . (آنندراج ) : گرچه نه غایبند به اشخاص غایبندو...
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: یانسان yānsān (اوستایی با پسوند جمع آن)***فانکو آدینات 09163657861
اشخاص کردن . [اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گسیل کردن . روانه کردن . فرستادن : سلطان اَشخاص را در طلب او اِشخاص کردو در گرد مرکب او نرسیدند. (ترجم...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مدفن موسی و هارون
حضرت موسی و هارون از طرف خدا مامور شدند به جانب کوه هور رهسپار شوند چون به آن مکان رسیدند حضرت هارون وفات یافت و حضرت موسی او ر...
اشخاس .[ اِ ] (ع مص ) غیبت کردن کسی را. || ترشروئی کردن در سخن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).