اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اشرف

نویسه گردانی: ʼŠRF
اشرف . [ اَ رَ ] (اِخ ) اسماعیل الاول . پادشاه سلسله ٔ رسولیان یمن که در سال 778 هَ . ق . 1376/ م . به سلطنت رسید. (طبقات سلاطین اسلام ص 88).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
اشرف . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) شریفتر. مهتر.- اشرف مخلوقات ؛ آدمی . || گاه عنوان و صفت شخص یا مکان مقدس باشد: حضرت اشرف . جناب اشرف . نجف اش...
اشرف . [ اَ رَ ] (اِخ ) نسبت او معلوم نیست . ابواسحاق بن یاسین نام او را در زمره ٔ گروهی از صحابه که از هرات نزد حضرت رفته اند، یاد کرده و ...
اشرف . [ اَ رَ ] (اِخ ) یکی از هشت تن رهبانان حبشه است که نزد حضرت رسول آمدند. (الاصابة ج 1 ص 50). و رجوع به ابرهه در همان جلد ص 13 شود...
اشرف . [ اَ رَ ] (اِخ ) نام یکی از سرهنگان ابومسلم بود که ابومسلم او را بکشت و زن وی خاوند دیهه ٔ نرشخ بود. نام او را شرف هم ضبط کرده اند...
اشرف . [ اَ رَ ] (اِخ ) نام سابق بهشهر. رجوع به بهشهر و سفرنامه ٔ رابینو و مرآت البلدان ج 1 ص 41 شود.
اشرف . [ اَ رَ ] (اِخ ) موضعی است . بحجاز در دیار بنی نصربن معاویه . (معجم البلدان ).
اشرف . [ اَ رَ ] (اِخ ) معروف به ابن اینال فرزند یوسف بن اینال طرازی حنفی بود. او راست : محکمةالسلطان فی مختصر فتاوی قاضیخان که در شوال ...
اشرف . [ اَ رَ ] (اِخ ) اسماعیل الثانی . دهمین پادشاه سلسله ٔ رسولیان یمن که در 830 هَ . ق . 1427/ م . به سلطنت رسید. (طبقات سلاطین اسلام ص...
اشرف . [ اَ رَ ] (اِخ ) اسماعیل الثالث . دوازدهمین پادشاه سلسله ٔ رسولیان یمن که در 842 هَ . ق . 1438/ م . به سلطنت رسید. (طبقات سلاطین اسلا...
اشرف . [ اَ رَ ] (اِخ ) افغانی یا اشرف غاصب . پسرعموی محمود افغان رئیس قبیله ٔ غلیجائی است که در اوائل قرن 12 هجری خروج و افغانستان و ایر...
« قبلی صفحه ۱ از ۸ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.