اشک
نویسه گردانی:
ʼŠK
اشک . [ اَ ] (اِخ ) هفتم یا فرهاد دوم . پس از پدر بتخت نشست و نقشه ٔ وی را در تسخیر سوریه تعقیب کرد ولی بعلت جنبش سکائی ها از نقشه ٔ مزبور منصرف شد، با سلوکیها به نبرد پرداخت و آن تیوخوس برحسب برخی از روایات در این جنگها کشته شد و از آن پس سلوکیها در نتیجه ٔ نازشستی که از فرهاد دوم دیدند از دست اندازی مجدد به ایران بکلی نومید شدند ولی فرهاد بعلت خیانت سپاهیان یونانی وی ، در جنگ با سکاها شکست خورد و خود در آن جنگ کشته شد. مدت سلطنت او نه سال بود یعنی از 136 تا127 ق . م . سلطنت کرد. (از ایران باستان ج 3 صص 2234- 2242). و رجوع به صفحات مزبور و فرهاد دوم شود.
واژه های همانند
۱۰۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
اشک شور و گرم .[ اَ ک ِ رُ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از اشک اندوه و فراق . (فرهنگ ضیاء) (هفت قلزم ) (رشیدی ).
اشک خون آلوده . [ اَ ک ِ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشک سرخ . (آنندراج ). رجوع به اشک پیازی و اشک جگرگون و اشک حنائی و اشک خونی و ...
اشک دردیده شکستن . [ اَ دَ دی دَ / دِ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از بند شدن اشک در دیده : رفتی و بشکست از دوری تودر دیده ام اشک در سی...