اشک
نویسه گردانی:
ʼŠK
اشک . [ اَ ] (اِخ ) دوازدهم یا مهرداد سوم پدرکش . پس از نشستن بر تخت شاهی بفکر جنگ با ارمنستان افتاد تا کردون را پس بگیرد و بدین منظور به ارمنستان لشکر کشید. وی از شاهان بد ایران بود، چه در آغاز مرتکب بزرگترین جنایت شد و پدر را کشت ، آنگاه بجان مردم افتاد و باعث جنگهای داخلی گردید و سرانجام حیثیت خود را از دست داد و برخلاف رویه ٔ نیاکان خود که هیچگاه در برابر سلوکیها و رومیها فروتنی نشان نداده بودند، به رومیها پناه بردتا به نیروی آنها بر تخت نشیند و پیداست که اگر کامیاب میشد، دولت پارت مانند همه ٔ دول دیگر آسیای صغیرتابع رومیها میشد. ممکن است درباره ٔ کارهای خوب او گفت که کردون را بازگردانید، ولی این کار خوب در جنب کارهای زشت او قابل مقایسه نیست . باری وی از 60 تا 56 یا 55 ق . م . سلطنت کرد. (از ایران باستان صص 2290 - 2294). و رجوع به صفحات مزبور و مهرداد سوم شود.
واژه های همانند
۱۰۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اشک . [ اَ ] (اِخ ) هفتم یا فرهاد دوم . پس از پدر بتخت نشست و نقشه ٔ وی را در تسخیر سوریه تعقیب کرد ولی بعلت جنبش سکائی ها از نقشه ٔ مزبور م...
اشک . [ اَ ] (اِخ ) هشتم یا اردوان دوم . عموی فرهاد و پسر فری یاپَت بود که پس از فرهاد بتخت نشست و معلوم نیست که فرهاد از خود پسری باقی ن...
اشک . [ اَ ] (اِخ )نهم یا مهرداد دوم (بزرگ ). بعلت کارهای مهمی که انجام داد، او را کبیر خواندند. وی به صفحات سکائی نشین لشکر کشید و نه تنه...
اشک . [ اَ ] (اِخ ) دهم یا سنتروک . نام وی برحسب نوشته های مورخان قدیم چنین است : سیناتروکس ۞ (فله گون ) ۞ ، سین تروکس ۞ . ولی املای ر...
اشک . [ اَ ] (اِخ ) یازدهم یا فرهاد سوم . فرزند سنتروک بود و پس از مرگ پدرش بر تخت نشست . وی در آغاز میخواست مانند پدرش در جنگهای مهرداد ششم...
اشک . [ اَ ] (اِخ ) سیزدهم یا ارد اول . پس از برادر بتخت سلطنت تمام ایران نشست . برخی تاریخ جلوس او را 56 ق . م . و برخی 55 ق . م . نوشته ان...
اشک . [ اَ ] (اِخ ) چهاردهم یا فرهاد چهارم . بعض مورخان ارد را اشک سیزدهم و پاکر را اشک چهاردهم دانسته اند و این نظر بی مدرک نیست . ولی چون ...
اشک . [ اَ ] (اِخ ) پانزدهم یا فرهادک . پس از پدرکشی با مادرش موزا بتخت نشست . در سکه هایش صورت وی و مادرش هر دو دیده میشود. از سکه های مزب...
اشک . [ اَ ] (اِخ ) شانزدهم یا ارد دوم . پس از کشته شدن فرهادک ، نجبای پارت شخصی ارد نام را که از خاندان سلطنت بود و از ترس فرهادک در گوش...
اشک . [ اَ ] (اِخ ) هفدهم یا وُنن اول . یکی از پسران فرهاد چهارم بود که تحت الحمایه ٔ قیصر روم بودند و در دربار وی بسر میبردند. پس از کشته ش...