اشیان
نویسه گردانی:
ʼŠYAN
اشیان . [ اُش ْ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در جنوب باختری آن شهر واقع است و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : حدود: از شمال به کوه قلعه بزی و کوه دیزی (که خطالرأس آنها حد طبیعی این دهستان یا دهستان اشترجان است )، و از جنوب به رشته ارتفاعات بیدکان (که خطالرأس آن حد طبیعی این دهستان با بخش بروجن است )، و از خاور به دهستان سمیرم پایین شهرستان شهرضا، و از باختر به دهستان آیدغمش بخش فلاورجان محدود است . وضع طبیعی : در این دهستان دو رشته ٔ ارتفاع در جهت خاور به باختر کشیده شده است :1 - رشته ٔ ارتفاع شمالی که عبارت از کوه قلعه بزی و کوه دیزی است . 2 - رشته ٔ ارتفاع جنوبی کوه بیدکان و کوه کلاه سیاه که تنگ بیدکان در انتهای خاوری کوه بیدکان و گردنه ٔ انجیره در انتهای باختری کوه کلاه سیاه واقع شده اند و قرای این دهستان در جلگه ای در میان این دو رشته ارتفاع قرار گرفته اند که بفاصله ٔ 12 هزار گزبموازات هم واقع شده اند. رودخانه ٔ زاینده رود در جهت خاور به باختر در وسط این دهستان جاریست . هوای دهستان بواسطه ٔ رودخانه ٔ زاینده رود و اشجار بسیار معتدل و سالم است و آب قرای آن از زاینده رود و چاهها تأمین می شود. محصول عمده ٔ آن عبارتست از: غلات ، حبوبات ، پنبه ، و جزئی تریاک . شغل عمده ٔ اهالی زراعت و گله داریست . و صنایع دستی محلی کرباس ، قالی و جاجیم بافی است . راه شوسه ٔ جدید اصفهان از قسمت شمال باختری این دهستان میگذرد و به بیشتر قرای این دهستان در تابستان میتوان اتومبیل برد. این دهستان از 33 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل می یابد و جمعیت آن 47789 تن است . زبان اهالی فارسی و مذهب آنان شیعه ٔ اثناعشری است . قرای مهم دهستان عبارتند از: مبارکه ، ور نامخواست ، چم گردان ، ریز، دیزی ، سده . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عرش آشیان . [ع َ ] (ص مرکب ) دارای آشیانی به بلندی عرش . آنکه به عرش خانه و آشیانه دارد. (فرهنگ فارسی معین ). || وصفی رحمت آمیز که از ...
هفت آشیان . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنقر شهرستان کرمانشاهان دارای 350 تن سکنه . آب آن از رودخانه و محصول عمده اش غله ، حبوب و توتون...
ملائک آشیان . [ م َ ءِ ] (ص مرکب ) رجوع به ملایک آشیان شود.
ملایک آشیان . [ م َ ی ِ ] (ص مرکب ) جایی که فرشتگان آشیان دارند. آنجا که فرشتگان مقام دارند : او را مقید به آستان ملایک آشیان روانه خواهی...
کرامت آشیان . [ ک َ م َ ] (ص مرکب ) که در بزرگواری و عزت و کرامت مکان دارد : ملازمان آستان کرامت آشیان مبتهج و شادمان . (حبیب السیر ج 3 ص...
لک لک آشیان . [ ل َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در 4هزارگزی خاوری نیشابور. جلگه ، معتدل و دارای 144 ت...
گسسته آشیان . [ گ ُس َس ْ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) طائری که به سبب خراب شدن آشیان از آشیان خود به دور افتاده باشد : ما و تو دو نو [ کذا ] اسیر...