اصت
نویسه گردانی:
ʼṢT
اصت . [ اَ ] (ع مص ) بی روییدگی شدن زمین ، و این را وقتی گویند که در آن تره و گیاهی نباشد. (منتهی الارب ). اصت زمین ؛ نبودن تره و گیاه در آن . (از قطر المحیط). بی گیاه شدن زمین . بی تره و بی گیاه شدن زمین .
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
است-لاَّم . [ اِ ت ِل ْ ] (ع مص ) زره درپوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). زره پوشیدن . (زوزنی ). || با ناکسان خویشی و مصاهرت کردن . (از منتهی الا...
است الکلب . [ اِ تُل ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) سختی . (مهذب الاسماء). رجوع به اِسْت شود.
است آنگلی . [ اِ ] (اِخ ) ۞ یکی ازممالک سبعه ٔ انگلوساکسن که بسال 571 م . تشکیل شد.
است و بست . [ اَ ت ُ ب َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) حالات و واقعات . (آنندراج از فرهنگ فرنگ ). این ترکیب جائی دیده نشد و گمان نمیرود صحیح باشد.
است الکلبة. [ اِ تُل ْ ک َب َ ] (ع اِ مرکب ) سختی و بلا و امر منکر. (منتهی الارب ). || قسمی بازی کودکان عرب که آنرا کجکجه نیز گویند. || ل...
است اپلاست . [ اُ ت ِ اُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ اُسْت ِاُپلاست ها. بعضی مصنفین آنها را سلول عظمی نامیده اند. جزء مشخص استخوانند که هر جا استخوانی ...
شده است. مدتی است که گردیدن به معنای شدن بکار میرود و این معنا در واژههای مرکب نیز اعمال میشود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
است میرمحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) یکی از مواضع دودانگه در هزارجریب . (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 122 بخش انگلیسی ).