اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اصلی

نویسه گردانی: ʼṢLY
اصلی . [ اَ ] (اِخ ) از شاعران و خطاطان ایران بود که در مشهد میزیست و خط نستعلیق را خوب می نوشت . صاحب آتشکده این بیت را از وی آورده است :
چو بطفلیش بدیدم بسپردم اهل دین را
که شود بلای جانها بشما سپردم این را.
رجوع به قاموس الاعلام ج 2 و آتشکده ص 86 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
اصلی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به اصل . رجوع به اصل شود. || خلاف فرعی . (قطرالمحیط). مقابل فرعی . || بنیادی . (لغات فرهنگستان ). بنلادی . ا...
اصل واژه ای عربی است که پسوند پارسی «ی» به خود گرفته است؛ و پارسی جایگزین، اینهاست: آگمیک ãgmik (آگم از سنسکریت: ãgama + پسوند پهلوی «ایک»)، بهویک...
اصلی کش . [ اَ ک ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه واقع در 11 هزارگزی خاور ترک و 10 هزارگزی شوسه ٔ میانه - خلخال . م...
اصلی کند. [ اَ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان یکانات بخش مرکزی شهرستان مرند واقع در 43 هزارگزی شمال باختری مرند و 10 هزارگزی شوسه ٔ جلفا -...
کور اصلی . [ رِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کور مادرزاد. (کلیات شمس چ بدیعالزمان فروزانفر ضمیمه ٔ ج 7 ص 405) : هرکه او منکر شود خورشید راکور ا...
سالها باید که تا یک سنگ اصلی زآفتاب لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ساوالیکیت sâvâlikit (سنسکریت: svalikhita)**** فانکو آدینات 09163657861
حرف اصلی . [ ح َ ف ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح دستور زبان عرب ، حرفی که در همه ٔ تصاریف یک کلمه باقی بماند چون حرفهای «ک . ت ...
حروف اصلی . [ ح ُ ف ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حرف اصلی شود.
جهات اصلی . [ ج ِ ت ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شمال ، جنوب ، مشرق و مغرب .
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.