اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اصم

نویسه گردانی: ʼṢM
اصم . [ اَ ص َم م ] (اِخ ) (33 - 119 هَ . ق .) محمدبن سیرین ، مکنی به ابوبکر و معروف به اصم . از افاضل تابعان بود. هنگامی مغیرةبن شعبة ثقفی بفرمان عمر رهسپار بصره گردید و به فرمانروایی آن ناحیت برگزیده شد. پس از آنکه شهر میسان را گشود سیرین را به اسارت گرفت ۞ و سپس در زمره ٔ موالی انس بن مالک درآمد. اصم بزاز بود و بعلت دینی که داشت زندانی شد. مسلم بن یسار فقه حسن بصری و ورع اصم (ابن سیرین ) و عقل مُطرف و حفظ قتاده را می ستود. ۞ و نیز ایاس بن معاویه و دیگران اصم را در زهد ستوده اند. ۞ ابن عون گوید: سه تن را دیدم که در سماع (اغانی ) سختگیری میکردند و سه تن را سهل انگار دیدم ، آنان که سختگیری می کردند، ابن سیرین و قاسم (بن محمدبن ابی بکر) ورجأبن حیوة بودند. و کسانی که سهل انگاری میکردند حسن و شعبی و نخعی بودند. جوانی که در خانه ٔ اصم بود بزمین خانه ٔ او نگریست و گفت : چرا این آجر از آن آجربلندتر است ؟ اصم گفت : نگاه فضول به گفتار فضول منجرگردد. ۞ اصم میگفت : هرگز در جهان درباره ٔ هیچ چیز بر هیچکس حسد نبردم . ۞ این شعر را درباره ٔ کسی که شب بکار ناشایست میپرداخته و روز به ریا نزد ابن سیرین میرفته سروده اند، که از شهرت وی در زهد حکایت میکند:
فأنت باللیل ذئب لا حریم له
و بالنهار علی سمت ابن سیرین . ۞
وی در تعبیر رؤیا نیز شهرتی بسزا داشت و او را تألیفاتی در این باره است . و رجوع به ابن سیرین ، و فهرست البیان و التبیین شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
اسم و مسمی واژه هایی عربی است و جایگزین پارسی، این است: نام نیابگ nâm-niâbag (نام + نیابگ. پارتی) **** فانکو آدینات 09163657861
اسم و مسمی عربی است و پارسی جایگزین، این است: نام نینیابگ nâm-niniâbag (نام + نینیابگ. پارتی)**** فانکو آدینات 09163657861
اسم متواطی . [ اِ م ِ م ُ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء متواطیه شود.
اسم متباین . [ اِ م ِ م ُ ت َ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء متباینه شود.
اسم متجانس . [ اِ م ِ م ُ ت َ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء متجانسه شود.
اسم مترادف . [ اِ م ِ م ُ ت َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء مترادفه شود.
اسم متشابه . [ اِ م ِ م ُ ت َ ب ِه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء متشابهه شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
معنی اسم هلما (ستاره درخشان) می باشد.
moxassase این سه واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: نامنیناس یاشتگ nâmninâs-yâŝtag (نام + نیناس: نکره از کردی: نه ناسراوی + یاشتگ از مانو...
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ صفحه ۱۶ از ۱۷ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.