اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اضر

نویسه گردانی: ʼḌR
اضر. [ اَ ض َرر ] (ع ص ) آنکه دندانهایش از هم نیاید. مؤنث : ضَرّاء. (مهذب الاسماء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
بیخ آذر مریم . [ خ ِ ذَ رِ م َرْ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آذربو. (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به آذربو شود.
عذر به دست آوردن . [ع ُ ب ِ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) بهانه پیدا کردن جهت اعتذار. راه فرار یافتن برای گناه که مرتکب شده است .
فرنبغ. [ فَ رَم بَ ] (اِخ ) از: فَر(به معنی شکوه ) + بغ (به معنی خدا). نام یکی از سه آتشکده بزرگ ایران کهن و به معنی آتش شکوه خدایی است. محل این آتشکد...
آذر یونانی سلاح شیمیائی آتش زا بود که امپراطوری روم شرقی/بیزانس در حدود قرن هفتم میلادی بکار می برد؛ آذر یونانی توسط عرب‌ها، چینی‌ها و مغول‌ها نیز مور...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.