اطراء. [اِ ] (ع مص ) مبالغه کردن در مدح کسی یا ستودن کسی را چنانکه از حد درگذرد. (از اقرب الموارد). از حد درگذشتن در مدح و نیک مبالغه کردن در آن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). مبالغه کردن در ستایش و مدح . (غیاث اللغات ). سخت ستودن . نهایت کردن در ستایش . زیاده روی در مدح . (صراح ). نیکو ستودن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ستودن . (تاج المصادر بیهقی ).نیکو درود گفتن بر کسی و مبالغه کردن در ستایش وی . یا ستودن کسی را به نیکوترین چیزی که در اوست . (از اقرب الموارد): شعراء جهان بمدح و اطراء او زبان گشاده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص
206). افاضل جهان و شعرای عصر مبالغتها نموده و در اثنا و اطراء او قصاید پرداختند. (همان کتاب ص
32). این ضعیف را در اطراء این حضرت حفها اﷲ بالجلال قرب دوهزار بیت نظم است . (ترجمه ٔتاریخ یمینی ص
9). مدح و اطراء گفت به انواع تشریفات و فنون کرامات . (جهانگشای جوینی )
۞ . || مدح دروغین . ستودن به چیزی که در ممدوح نباشد. (صراح ). مدح کردن کسی را به آنچه در او نباشد. (از متن اللغة). || پروردن دارو در عسل و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
۞ ستبر کردن انگبین .(تاج المصادر بیهقی ). پروردن دارو و عسل و جز آن . (صراح ). غلیظ کردن و ستبر کردن عسل . (از متن اللغة).