اطلاق شدن
نویسه گردانی:
ʼṬLAQ ŠDN
اطلاق شدن . [ اِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) استعمال شدن . مثال : حیوان بر انسان هم اطلاق شود. (از فرهنگ نظام ).اطلاق شدن کلمه بر چیزی (بصورت مجهول )؛ استعمال شدن و دلالت کردن آن بر مفهومی . (از اقرب الموارد). || اطلاق شدن بر؛ افتادن بر. (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.