اع
نویسه گردانی:
ʼʽ
اع . [ اُ ] (ع اِ صوت ) صدای حالت قی : در کشتی بودم دیدم دریا طوفانی است و صدای اُع از هر مسافری بلند است . (فرهنگ نظام ). و رجوع به اع اع شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اع اع . [ اُ اُ ] (ع اِ صوت ) حکایت آواز قی کننده و هع هع. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به اُع شود.
آآ. (اِخ ) (کلمه ٔ آلمانی به معنی آب ) نام عده ٔ بسیاری از رودخانه های ممالک سلت و آلمان . || نام رودخانه ٔ ساحلی فرانسه (دریای شمال ) که...
ا ا. [ اِ اِ ] (اِ) در زبان کودکان شیرخواره عَذَرَه . اِاِنه . کِه کِه ، تعبیری است مَثلی . و معنی آنکه هر دو صورت امر بد و مکروه است .