اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اعلال

نویسه گردانی: ʼʽLAL
اعلال . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَل ّ، بمعنی آنکه با زنان بسیار دیدار کند و معانی دیگر. (از اقرب الموارد). رجوع به عل شود. || (اِ) ج ِ عِلَل . جج ِ عِلَّت . (اقرب الموارد) (المنجد). علت ها. بیماری ها : خدای تعالی فضل کرد و الم آن اَعلال به زوال رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 289).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
اعلال . [ اِ ] (ع مص ) خداوند شتران دوبار آب خورده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دوباره خوراندن قوم شتران خود را. (از اقرب ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.