اعمال کردن
نویسه گردانی:
ʼʽMAL KRDN
اعمال کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بکار بستن . بکار انداختن . بکار بردن . عمل کردن .
- اعمال نفوذ کردن ؛ نفوذ و قدرت را بکار بستن . از مقام خود در انجام دادن کاری استفاده کردن . اعتبار و شخصیت خود را بکار بردن .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.