اغثاء
نویسه گردانی:
ʼḠṮAʼ
اغثاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ غثّاء، بمعنی آب آورده و کفک و تباه و پوسیده از برگ درخت بکفک سیل آلوده و خراب شده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به غثاء شود.
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اغثاء. [ اِ ] (ع مص ) برهم گرد آوردن سیل گیاه چراگاه را و بدمزه ساختن و درشورانیدن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غثا آوردن سیل و ...
اغساء. [ اِ ] (ع مص ) پوشانیدن کسی را شب تاریکی خود. (آنندراج ) (منتهی الارب ). پوشانیدن شب تاریکی خود را بر کسی . (ناظم الاطباء). پوشانیدن ...
اقثاء. [ اِ ] (ع مص ) خیارناک شدن جای . || بسیار خیار گردیدن قوم . || مال و جز آن فراهم آوردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
اقساء. [ اِ ] (ع مص ) سخت گردانیدن گناه دل را. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || سکونت ورزیدن در کوه قسا. (منتهی الارب ) (ناظم الا...
اقصاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاصی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قاصی شود. || ج ِ قصی ّ. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ...
اقصاء. [ اِ ] (ع مص ) دور گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دور کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || برگزیدن . || ذخیره داشتن ش...
عقصاء. [ ع َ ] (ع ص ) مؤنث أعقص است در تمام معانی . ج ، عُقص . (از اقرب الموارد). رجوع به أعقص شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.