افت
نویسه گردانی:
ʼFT
افت . [ اُ ] (اِمص ) افتادن به میان داری یعنی در کشتی دو کس را از هم جدا کردن . (از آنندراج ) (غیاث اللغات ). || افتادن . (ناظم الاطباء). افتادن چنانکه در وقت افت و خیز. (از فرهنگ فارسی معین ). || وضع. ترکیب . شکل . (ناظم الاطباء). وضع. شکل . (فرهنگ فارسی معین ). || کمبود جنس . کمی .کاست . نقصان . (فرهنگ فارسی معین ). نقصانی که در وزن پدید آید از اثر خشکی یا زیان حشرات . یا فروریختن بعض چیز و غیره . کسر در وزن . کسر بار. کسر انبار. کسرگداز و غیره ، آنچه کم آید از وزن در انبار و غیره وآنرا بحساب نیارند. نقصان در وزن با کم کردن فضول وخاک و خاشاک یا جابجا کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
- افت کردن ؛ بعلت کم شدن رطوبت یا علتی دیگر از وزن معهود کم شدن . نقصان پیدا کردن در وزن . (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
آفت رسیدگی . [ ف َ رَ / رِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) چگونگی و صفت آفت رسیده . آفت زدگی .
خانه ٔ آفت ریز. [ ن َ /ن ِ ی ِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا و عالم . (از برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری ...