اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افسانه گفتن

نویسه گردانی: ʼFSANH GFTN
افسانه گفتن . [ اَن َ / ن ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) حکایت و حرفهای بی فائده گفتن . (فرهنگ شعوری ). سمر. (دهار). مسامره . (منتهی الارب ). قصه خواندن . حکایت و سرگذشت گفتن :
کجاآن عیش و آن شبها نشستن
همه شب تا سحر افسانه گفتن .

نظامی .


با آن لب جان بخش اسیری که تو دانی
افسانه ٔ افسون مسیحا نتوان گفت .

اسیری لاهیجی (از ارمغان آصفی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.