اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افسرده دم

نویسه گردانی: ʼFSRDH DM
افسرده دم . [ اَ س ُ دَ / دِ دَ ] (ص مرکب ) افسرده بیان . پوچ و بیمزه . (آنندراج ). آنکه دم او سرد و بیحال باشد :
نیست بر ناله ٔ افسرده دمان گوش مرا
بلبلی کو که صفیرش برد از هوش مرا.

رضی (از فرهنگ ضیاء).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.