اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افسرده روان

نویسه گردانی: ʼFSRDH RWʼN
افسرده روان . [ اَ س ُ دَ / دِ رَ ] (ص مرکب ) دلتنگ . دلسردشده . ناتوان . (ناظم الاطباء). کنایه از مردم مرده دل و سخت دل . (آنندراج ) :
از صحبت افسرده روانان بحذر باش
جویای جگرسوختگان همچو شرر باش .

ملاقاسم مشهدی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.