گفتگو درباره واژه گزارش تخلف افسون خوردن نویسه گردانی: ʼFSWN ḴWRDN افسون خوردن . [ اَ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) فسون خوردن . فریب خوردن . (بهارعجم ) (ارمغان آصفی ) : زن برو زد بانگ کای ناموس کیش من فسون تو نخواهم خوردبیش .مولوی (از ارمغان آصفی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود