گفتگو درباره واژه گزارش تخلف افسون دمیدن نویسه گردانی: ʼFSWN DMYDN افسون دمیدن . [ اَ دَ دَ ] (مص مرکب ) دمیدن کلمات عزایم و سحر : لب روزگار از غایت صدق فسون مهر بر رویش دمیده . نصیر همدانی (ازارمغان آصفی ).بسکه بر من چشم او افسون سودا میدمدجای ناخن حلقه ٔ زنجیرم از پا میدمد.محمدقلی سلیم (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود