اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

افگار گشتن

نویسه گردانی: ʼFGAR GŠTN
افگار گشتن . [ اَ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) مجروح شدن . خسته گردیدن :
وگرنی رنج خویش از خویشتن بین
چو رویت ریش گشت و دست افگار.

ناصرخسرو.


و رجوع به شواهد افگار گشتن در ذیل افگار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.