افلاطونیان اخیر. [ اَ نیا ن ِ اَ ](اِخ ) یا نوافلاطونیان
۞ . عده ایی از حکمای حوزه ٔ اسکندریه اند که بنام افلاطونیان اخیر نامیده شده ، زیرا آنها از یک نظر مذهب افلاطون را تجدید کرده و از طرف دیگر تحقیقاتی در حکم و معارف دارند که بدیع است و می توان آنان را مستقل شمرد و چون از افکار شرقیان نیز اقتباس بسیار کرده اند بعدهاهمان فلسفه ٔ ایشان در افکار مردم شرق تأثیر کلی پیدا کرد. مؤسس این سلسله را امونیوس ساکاس
۞ از مردم مصر میدانند که در پایان قرن دوم و نیمه ٔ اول قرن سوم میلادی در اسکندریه میزیسته است ولی از احوال و تعلیمات او آگاهی چندانی در دست نیست و تمام فلسفه ای که به افلاطونیان اخیر نسبت دارد و بواقع باید آنرا حکمت اشراقی و عرفان نامید مربوط است به فلوطین که از یونانیان مصر و در اصل رومی بوده ودر اسکندریه میزیسته است . وی محضر امونیوس ساکاس را درک کرده و ببرکت همدمی او از فلسفه و عرفان بهره مند گردیده و خواهان آشنایی با حکمت ایرانیان و هندیها شده و برای این مقصود همراه گردیانوس امپراطور روم که با شاپوربن اردشیر ساسانی جنگ داشت بایران آمد و در مراجعت بروم رفته آنجا اقامت نمود و بتعلیم و ارشاد پرداخت تا در سال
220 م . درگذشت . وی پیروان و مریدان فراوان داشت و افلاطونیان اخیر که بواقع پیروان فلوطین بوده اند، برخی در حکمت مقام بلند داشته اند اما جمعی هم در عقاید باطنی و سری مبالغه کرده به اوراد و اذکار و گاه بطلسم و سحر و جادو اشتغال داشتند و بمعجزات و خوارق عادات معتقد شدند، تا اینکه مذهب رواج یافت و اذهان متوجه عالم دیگر گردید. (از سیر حکمت در اروپا). و رجوع به فلوطین و پلوتن شود.