اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اقاء

نویسه گردانی: ʼQAʼ
اقاء. [ اِ ] (ع اِ) وقاء. آنچه بدان چیزی را نگاه دارند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سپر. (مهذب الاسماء). || (مص ) ناخوش داشتن طعام و شراب را به سبب علتی . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
بسطام آقا. [ ] (اِخ ) در تذکرةالملوک (چ 1323 هَ . ش . دبیرسیاقی ص 58) این نام به عنوان داروغه ٔ دفترخانه ای که در زمان شاه سلطان حسین صفو...
ارغون آقا. [ اَ ] (اِخ ) رجوع به ارغون (امیر... آقا) شود.
اسلام آغا. [ اِ ] (اِخ ) بنت امیر خضر میسوری . از زنان حرم امیر تیمور. (حبیب السیر جزو 3 از ج 3 ص 132 و 175).
آقا و اینی . [ وُ اَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شورای برادر بزرگ و کوچک ، و توسعاً، مجمع و شورای شاهزادگان .
قلعه آقا. [ ق َ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ماربین بخش سده شهرستان اصفهان ، واقع در 7 هزارگزی جنوب خاور سده و یک هزارگزی شمال راه...
قلعه آقا. [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان ، واقع در 33 هزارگزی جنوب باختری فلاورجان در مسیر راه ب...
غرتشن آقا. [ غ ُ ت َ ش َ ](اِ مرکب ) در تداول عامه به شخص زورگو و لجوج اطلاق شود ۞ . غلتشن . قَلْتَشَن .
اسماعیل آقا. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باباجان بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه ، در 6000 گزی شمال باختری ده شیخ ، نزدیک سر طاویز. کوهستانی ،گرمس...
پسری با دول کوچک
چون محمد خان قاجار اخته شده بود به جای واژه آقا از آغا استفاده می گردید
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۶ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.