اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اقتضاء

نویسه گردانی: ʼQTḌAʼ
اقتضاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) وام بازخواستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وام بازاستدن .(تاج المصادر بیهقی ). || تقاضا کردن . (المصادر زوزنی ) (ناظم الاطباء). طلب نمودن :
همیشه تا بجهان اقتضای طبع آن است
که گرم و سرد برآید بخار از آتش و آب .

مسعودسعد.


گر اقتضای زمان دور باز سرگیرد
بنات دهر نزایند بهتر از تو بنین .

سعدی .


|| (اصطلاح فقه ) خواستن فعل است با منع کردن از ترک آن که آنرا ایجاب گویند و بدون منع کردن از ترک آنرا استحباب گویند یا طلب کردن است ترک فعل را با منع از خود فعل ، آنرا حرام گویندو بدون منع از فعل آنرا کراهت گویند. (از تعریفات سید جرجانی ).اقتضاء شامل وجوب و ندب و حرمت و کراهت میشود. (از نفایس الفنون در کلمه ٔ حکم ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه تازى (اربى) ست و سپارش مى گردد بجاى آن از واژه ى مدیمون Madimun (پهلوى: اقتضا ، تناسب ، ضرورت) بهره بجویید. در پهلوى مدیمونستن Madimunestan :...
اقتضا /'eqtezā/ (اسم مصدر) [عربی: اقتضاء] ۱. درخور و مناسب بودن. ۲. خواهش؛ درخواست. فرهنگ فارسی عمید. ////////////////////////////////////////////////...
اقتذاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نگریستن و چشم پوشیدن مرغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اغتذاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خوردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مطاوعه ٔ غذا: اغتذی اغتذاءً؛ مطاوع غذا. (از اقرب الموارد). || پرورش یافتن ....
اغتزاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خواهش چیزی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جستن و آهنگ نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصد چیزی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.