اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اقراء

نویسه گردانی: ʼQRʼʼ
اقراء. [ اِ ] (ع مص ) لازم گرفتن ده را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || لازم گرداندن جل را بر اسب . (منتهی الارب ). دائم داشتن جل بر پشت ستور. (تاج المصادر بیهقی ). || مهمانی جستن . مهمانی کردن کسی را. مهمانی خواستن . || دردگین پشت گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || قرآن خواندن فرمودن . || سبب خواندن شدن . (ناظم الاطباء). خوانا گردانیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خوانانیدن . || سلام رسانیدن بر کسی .(اقرب الموارد). || حیض آوردن . || پاک شدن از حیض . || قرار گرفتن منی درزهدان ناقه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بوقت وزیدن باد. || بازگشتن . || نزدیک آمدن حاجت . || سپس ماندن . سپس گذاشتن . || نهان گردیدن . || برگردیدن . || پرستیدن . || بند کردن زن را جهت استبراء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
جبل اقرع . [ ج َ ب َ ل ِ اَ رَ ] (اِخ ) کوهی است در حدود حلب و بیروت که در شمال سوریه قرار دارد. نام قدیمی آن کاسیوس ۞ است . رجوع به قا...
خوخ اقرع . [ خ َ خ ِ اَ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) برگی هندی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). شفتالوی کاردی . (بحر الجواهر...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.