اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اکرام کردن

نویسه گردانی: ʼKRʼM KRDN
اکرام کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گرامی داشتن . گرامی شمردن . احترام کردن :
بندگان در خدمت او چون خداوندان شدند
از بس اکرام و خداوندی که با ایشان کند.

امیرمعزی (از آنندراج ).


پسند آمدش حسن گفتار مرد
به نزد خودش خواند و اکرام کرد.

(بوستان ).


حکایت کنند از یکی نیکمرد
که اکرام حجاج یوسف نکرد.

(بوستان ).


به خدمتش اقدام نمایند و اکرام کنند. (گلستان ). شیادی .... قصیده ای پیش ملک برد در جمله ٔ شاعران نعمت بسیارش فرمود و اکرام کرد. (گلستان ).
کسی نکرد چو ما اهل درد را اکرام
چو خامه جا به سرماست زخم کاری را.

ملامفید بلخی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.