اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اکلة

نویسه گردانی: ʼKL
اکلة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) اکله . خارش کردن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عکله . [ ع َ ل َ ] (اِ) لغتی است که آن را به فارسی ششبندان و به عربی کرمةالاسود و به شیرازی سیاه دارو و به یونانی فاشرستین خوانند. و آن ...
آکله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) آکوله . بهترین جنسی از اجناس برنج . اجود انواع برنج .
آکله . [ ک ِ ل َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث آکِل . خورنده (زن ). || هر قرحه که گوشت را خورد. || خوره . خوره باد. (ربنجنی ). || قسمی ریش که بر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.